چرا اسکورسیزی تا این حد «دنبالهنساز» است؟
اسکورسیزی تا به حال فقط 1 دنباله برای فیلم های خود ساخته است. سبک قابل احترام او انتهای داستان را مشخص میکند و به دنبال ساختن دنبالهای پس از دنبالهی دیگر نیست.
مارتین اسکورسیزی علاقهای به ساخت دنباله ندارد. این طرز فکر، رویکرد اصلی کارگردانی اسکورسیزی را نشان میدهد. او همواره تمایل شدیدی به نوآوری در سینما دارد و به طور مداوم شخصیتها و مضامین جدید را کشف میکند. در حالی که بسیاری از همکاران اسکورسیزی، فیلمهایشان را با ابهاماتی برای ساخت دنباله احتمالی روبرو میکنند، فیلمهای او با پایانی صریح و بیرحمانه دربارهی زندگی شخصیتها تعریف میشوند. او از سرنخهای مبهم و ادامهدار متنفر است.
این قاطعیت اسکورسیزی به ویژه در فیلم جنایی و مهیج «Departed» محصول ۲۰۰۶ مشهود است. با وجود موفقیت تجاری چشمگیر این فیلم که به خاطر آن، اسکورسیزی اولین و تنها جایزه بهترین کارگردانی اسکار خود را دریافت کرد، او تمایلی به ساخت دنباله برای آن نداشت. برای او، ساخت بهترین نسخه ممکن از «Departed» به معنای نابودی پتانسیل ساخت دنباله برای آن بود.
با توجه به تنفر اسکورسیزی از تکرار، جای تعجب ندارد که تنها دنبالهای که او در طول فعالیت حرفهایاش کارگردانی کرده، یعنی فیلم درام ورزشی «رنگ پول» محصول ۱۹۸۶، شبیه دنباله واقعی نباشد. این فیلم بیشتر شبیه یک اثر جدید و اورجینال از یکی از هیجانانگیزترین و خلاقترین فیلمسازان تاریخ به نظر میرسد تا دنبالهای بر فیلم درام «The Hustler» محصول ۱۹۶۱.
رنگ پول هم یک دنبالهی سر راست نیست
اسکورسیزی کارگردانی «رنگ پول» را تا حد زیادی به این دلیل پذیرفت که پس از شکست تجاری دو فیلم قبلیاش، کمدیهای سیاه «پس از ساعتها» و «پادشاه کمدی» به یک موفقیت نیاز داشت. «رنگ پول» با درخشش ستارگانی تام کروز و پل نیومن، توانست بیش از ۵۰ میلیون دلار در گیشه داخلی آمریکا فروش کند و به پرفروشترین فیلم اسکورسیزی تا آن زمان و در طول دهه ۸۰ تبدیل شود.
«رنگ پول» و پیش درآمدش، «قمارباز»، با حضور نیومن مرتبط هستند. او در دنباله، نقش «فست» ادی فالسون، قمارباز حقهباز را دوباره بازی میکند. داستان اصلی فیلم حول محور رابطهی مرشد و مرید بین فالسون و شاگرد بااستعداد اما خام او، وینسنت لوریا با بازی کروز میچرخد.
با وجود اینکه ۲۵ سال از وقایع «قمارباز» گذشته، در «رنگ پول» هیچ اشارهی مستقیمی به آن فیلم نمیشود و به گونهای ساخته شده که تماشاگر نیازی به آشنایی کامل با گذشتهی ادی ندارد. «رنگ پول» تحت کارگردانی اسکورسیزی، به عنوان یک دنبالهی معنوی و مستقل عمل میکند که در آن او به کاوش دربارهی مضامینی مانند فساد، حرص و طمع، و رستگاری در دنیای خودویرانگر ادی میپردازد.
علاوه بر این، اسکورسیزی «رنگ پول» را نه دنبالهای بر «قمارباز»، بلکه همدم فیلم کمدی ایتالیایی «فراترگذر» (۱۹۶۲) توصیف کرده است. این فیلم هم رابطهی بین یک دانشجوی حقوق خجالتی و یک مرد میانسال پُرحرارت را روایت میکند.
با این حال، گرچه رابطهی شکلگرفته در «فراترگذر» الگویی برای رابطهی ادی و وینسنت در «رنگ پول» شد، اسکورسیزی این رابطه را به گونهای طراحی کرده که در نهایت، این شاگرد است که دردناکترین درسها را به استاد میدهد.
نزدیکترین تجربه اسکورسیزی به ساختن دنباله؛ کازینو دنباله ای غیر رسمی بر رفقای خوب است
نزدیکترین تجربهی مارتین اسکورسیزی به کارگردانی دنبالهای برای یکی از فیلمهای خودش، فیلم حماسی جنایی «کازینو» محصول ۱۹۹۵ است که بهعنوان دنبالهای پنهان برای فیلم جنایی زندگینامهای «رفقای خوب» محصول ۱۹۹۰ توصیف شده است. با وجود اینکه هر دوی «کازینو» و «رفقای خوب» بر اساس کتابهای غیرداستانی نوشتهی نیکلاس پیلگی ساخته شدهاند، اما شخصیتها و محیطهای متفاوتی دارند. با این حال، «کازینو» از نظر فضا و حس، به نظر میرسد که ادامهی «رفقای خوب» باشد.
در حالی که «رفقای خوب» از طریق زندگی شخصیتهای بازیشده توسط رابرت دنیرو، ری لیوتا و جو پشی، ابعاد جنایت سازمانیافته در سطح محله را روایت میکند، «کازینو» چهرهی ظاهراً پر زرق و برق زندگی گانگستری را به تصویر میکشد. در این فیلم، سم روتنستاین (با بازی دنیرو) و دوست دوران کودکیاش، نیکی سانتورو (با بازی پشی) توسط گروه شیکاگویی به لاسوگاس فرستاده میشوند تا بر کازینوی تانژیر که متعلق به مافیاست، نظارت کنند.
نیکی سانتورو، در واقع ترکیبی از شخصیت ری لایوتا در «رفقای خوب»، یعنی تامی دِویتو دیوانهوار است. نیکی هم مانند تامی، دیوانهای غیرقابل کنترل است که برای تامین مالی سبک زندگی گانگستریاش و ارضای جنون خشمگینانهاش، دست به جنایتهای بیوقفه میزند. سرنوشت وحشتناک نیکی هم، درست مانند تامی، زمانی رقم میخورد که مافیا او را بیشتر از حد تحمل دردسرساز میداند.
فیلم Departed هم دنباله ناپذیر است تا «رفتگان»، همانطور رفته باقی بمانند!
در حالی که مارتین اسکورسیزی هنگام ساخت «رفتگان»، بازسازی فیلم هنگ کنگی «امور جهنمی» محصول ۲۰۰۲، وفاداری به فیلم اصلی را در نظر داشت، اما با کشتن دو شخصیت اصلی بازسازیشده با بازی لئوناردو دیکاپریو و مت دیمون، یک تغییر بزرگ ایجاد کرد. مرگ ویلیام کاستیگان (دیکاپریو)، یک پلیس مخفی که به گروه مافیایی بوستون نفوذ میکند، و کالین سولیوان (دیمون)، افسر فاسد پلیس که سعی در کشف هویت کاستیگان دارد، در «رفتگان» باعث شوکه شدن مخاطبان در زمان اکران فیلم شد، چرا که این اتفاق کاملاً بر خلاف انتظارات بود. علاوه بر این، اسکورسیزی به ویژه با مرگ کاستیگان، حداکثر تأثیر دراماتیک و احساسی را ایجاد کرد که باعث شد «رفتگان» جایزهی بهترین فیلم اسکار را از آن خود کند.
با این حال، تصمیم اسکورسیزی برای کشتن شخصیتهای اصلی فیلم، مخالفت کمپانی توزیعکنندهی فیلم، یعنی «برادران وارنر» را به همراه داشت. آنها امیدوار بودند با «رفتگان» یک فرنچایز (مجموعه فیلم) راه بیاندازند. انتقادهایی که اسکورسیزی از برادران وارنر دریافت کرد، باعث شد تا او رابطهاش را با این کمپانی که چندین فیلم قبلی او را منتشر کرده بود، قطع کند. با وجود این، با توجه به اینکه اسکورسیزی گفته است علاقهای به کارگردانی دنباله ندارد، به نظر میرسد که «رفتگان» نیز مانند تمام فیلمهای او، باید دستنخورده باقی بماند، همانطور که باید باشد.