نقد سریال مسئله 3 بدن: جاه طلبیِ خوبِ علمی تخیلیِ نتفلیکس!
قدرت سازندگان Game of Thrones در ساخت سریالی موفق از رمانی پیچیده شایسته توجه و تحسین برانگیز است.
رمان «مشکل سه جسم» نوشته سیلیو سیکسین که بر اساس یک معما در فیزیک نامگذاری شده، شهرتی به عنوان یک اثر علمی و سنگین دارد. شاید زمانی ساخت فیلم یا سریال بر اساس این رمان غیرممکن به نظر میرسید، اما خوشبختانه حالا در دوران پررونق سریالهای علمی-تخیلی جسورانه قرار داریم. سریال «مشکل سه جسم» محصول نتفلیکس که حول آزمایشهای فکری دربارهی فناوری نانو، مکانیک مداری و آیندهی دور انسان ساخته شده، پر از ایدههای بزرگ است – که فهمیدن بعضی از آنها راحتتر از بقیه است.
این سریال به کارگردانی الکساندر وو (خالق سریال The Terror: Infamy) و دیوید بنیوف و دی.بی. وایس، سازندگان سریال بازی تاج و تخت، ساخته شده است. بخش زیادی از داستان رمان از چین به بریتانیا منتقل شده و بازیگران بینالمللی به رهبری بندیکت وانگ، رزالیند چاو و جس هونگ، بازیگر تازهکار اهل نیوزیلند با حضوری گرم و پرانرژی، در آن ایفای نقش میکنند. این سه شخصیت پایهای محکم برای مضامین عجیبتر سریال ایجاد میکنند و با ترکیبی قابل فهم از راز و رمز قتل و داستانهای علمی-تخیلی وارد قسمت اول میشوند.
در سراسر دنیا، ناگهان شتابدهندههای ذرات نتایج غیرممکن نشان میدهند. یکی از شخصیتها میگوید: «علم دیگر کار نمیکند»، که به سادگی موقعیت را برای هر بینندهای که مدرک فیزیک ندارد، توضیح میدهد.
این پدیده نگرانکننده در کنار مرگهای غیرقابل توضیح در میان پژوهشگران علمی پدیدار میشود. کارآگاه اخمو، دا شی (با بازی بندیکت وانگ) با سیگار کشیدن پشت سر هم و چسباندن عکسها روی دیوار بزرگی از سرنخها، پرونده را دنبال میکند. او با شباهت به شخصیتهای نمونهی آشنا، واقعگرایی درماندهای است که با دانشگاهیان نابغه و توطئههای مرگبار احاطه شده است.
در جای دیگری از بریتانیا، این حوادث علمی زندگی گروهی از دوستان قدیمی دانشگاه، از جمله آگی سالازار (با بازی ایزا گونزالز)، مخترع فناوری نانو در بخش خصوصی، جک رونی (با بازی جان بردلی)، کارآفرین خوشمشرب و جین چنگ (با بازی جس هونگ)، اخترفیزیکدان را تحت تاثیر قرار میدهد. دوستی آنها قلب سریال را تشکیل میدهد، از جمله روابط عاشقانهی مبهم و شوخیهای دوستانهی گروهی صمیمی با سالها سابقهی مشترک. آنها هنوز نمیدانند، اما به زودی درگیر ماموریتی گسترده برای نجات تمدن بشر خواهند شد.
در ابتدای سریال با اتفاقات عجیب و غریبی شروع میکنیم که به اندازهی کافی عقل یک دانشمند منطقی را به هم میریزند. در حالی که دوستان دانشگاهی اوگی در تلاشند تا دلیل خرابی تجهیزاتشان را بفهمند، اوگی با مشکل جدیتری روبرو میشود. او شروع به توهم دیدن یک شمارش معکوس شوم میکند؛ خطی از اعداد آتشین که میدان دید او را پر میکند. واضح است که نوعی تهدید است. اما چه نوع تهدیدی و به چه شکل؟ در همین حال، جین شیفتهی یک بازی واقعیت مجازی فوقالعاده پیچیده میشود که از هر تکنولوژی موجود در بازار پیشرفتهتر است.
معرفی شخصیت سوم سریال، «مشکل سه جسم» را کمی پیچیدهتر میکند، چون قوانین سختگیرانهی نتفلیکس در مورد اسپویل مانع از توضیح بیشتر دربارهی اصل داستان میشود. به همین بسنده میکنیم که «مشکل سه جسم» با الهام از این فانتزی وسوسه کننده که بهترین و درخشانترین انسانها برای جلوگیری از نابودی حتمی متحد خواهند شد، نگاهی جاهطلبانه به ژانر علمی-تخیلی آخرالزمانی دارد. (در دنیای واقعی میدانیم که به احتمال زیاد، بهترین و درخشانترینها توسط مردم نادیده گرفته میشوند و افراد ثروتمند و احمق کار آنها را خراب میکنند.)
در صحنههای ابتدایی سریال، در زمان انقلاب فرهنگی چین با اخترفیزیکدان جوان، یه ونجی (با بازی زین تسنگ) آشنا میشویم. او به دلیل عقاید یاغیگرانهی پدرش به اردوگاه کار فرستاده میشود و تنها راه نجات او همکاری با دولتی است که زندگیاش را نابود کرده است.
این تجربهی شکلدهنده، دیدگاه او را نسبت به بشریت سخت میکند و صحنه را برای تصمیمی آماده میکند که برای قرنها آیندهی کرهی زمین را رقم خواهد زد. یه ونجی در بزرگسالی به عنوان شخصیتی محوری در داستان حال حاضر سریال حضور دارد و با زیرکی و تیزهوشی توسط رزالیند چاو، بازیگر نقش مکمل کمشناختهشدهای که طرفداران علمی-تخیلی ممکن است او را با نقش کایکو اوبراین در «پیشتازان فضا» به یاد بیاورند، بازی میشود.
من چون کتاب را نخواندهام، نمیتوانم دربارهی وفاداری «مشکل سه جسم» به عنوان یک اقتباس نظر بدهم. با این حال، در ابتدا کمی نسبت به همکاری خالقان «بازی تاج و تخت» در ساخت این پروژه خاص که داستانی چینی را به محیطی غربی منتقل میکند و شخصیتهای کاملا جدیدی معرفی میکند، تردید داشتم.
به نظر میرسد بنیوف و وایس که با الکساندر وو، نمایشنامهنویس که حالا نویسندهی تلویزیونی شده است، همکاری میکنند، مشتاقانه میخواهند از سایهی «بازی تاج و تخت» فرار کنند. به عقیدهی من، آنها در عین حال که به طور پنهانی روی مهارتهای قبلی خود پافشاری میکنند، در این کار موفق بودهاند. با اینکه ما معمولا «بازی تاج و تخت» را به خاطر صحنههای جنسی، خشونت و جلوههای ویژهی پرهزینه به یاد میآوریم، بخش اعظمی از سریال حول محور دیالوگ میچرخید. «مشکل سه جسم» هم شامل حجم مشابهی از جلسات گفتگوی اداری است که در میان انبوهی از زیرمجموعههای درهمتنیده گنجانده شده است.
حتی در طول کاوشهای جذاب جین در واقعیت مجازی، این سریال بیشتر یک درام گفتگو محور است. فقط یک صحنهی اکشن بزرگ و به یاد ماندنی وجود دارد و درگیری اصلی تقریبا شبیه به دو فرد با قدرتهای ذهنی است که در حال بازی شطرنج سه بعدی هستند.
شخصیتهای مصمم و با ارادهی جین و شوخیهای تیره و تار دِشی باعث سرپا ماندن سریال در برابر حجم بالای ایدههای علمی-تخیلی عجیب و غریب آن میشوند. همانطور که در بسیاری از نمونههای علمی-تخیلی «سخت» دیده میشود، سختیِ به اصطلاح آن بیشتر حالتی کلی است تا پایبندی دقیق به منطق یا واقعیت. بخشهای زیادی از «مشکل سه جسم» به فضایی شبیه «Doctor Who» با ریسکهای بالا نزدیک میشود و به نظر میرسد قدرتهای شخصیتهای منفی بسته به اینکه چقدر برای پیشبرد داستان راحت باشند، کم و زیاد میشوند.
قسمتهای بعدی سوالات فلسفی پیچیدهتری مطرح میکنند که بدون لو دادن داستان نمیتوانم دربارهی آنها صحبت کنم، اما مسئلهی اصلی در اینجا پذیرش غیرمنطقی بودن برخی اتفاقات است.
بخش «تخیلی» داستانهای علمی-تخیلی از ما میخواهد که از واقعیت دور شویم، چه با توضیحات علمی پیچیده برای سفر سریعتر از نور باشد و چه با چیزهای کاملا تخیلی مثل چراغ قوههای لیزری. پذیرش غیرمنطقی بودن بخشی از این ژانر است. اما وقتی سریالی مثل «مشکل سه جسم» این همه روی معماهای منطقی و آزمایشهای فکری تمرکز میکند، به طور ضمنی مخاطب را تشویق میکند تا دنبال تناقضها بگردد و مطمئن باشید که تناقضهای زیادی پیدا خواهید کرد.
با وجود این، «مشکل سه جسم» از نظر شخصیتپردازی عالی عمل میکند، پس اگر مشکلی با مقداری «چرندیات علمی» ندارید، از تماشای آن لذت خواهید برد. اما اگر تحمل کمی برای «چرندیات» دارید، احتمالا افراد همفکری در کامنتهای اینستاگرام پیدا میکنید که به نقد و بررسی این مسائل بپردازند.
«مشکل سه جسم» با ساختن جهانی پرجزئیات بر اساس درام دنبالهدار قابل فهم، حجم زیادی از محتوا را در هشت قسمت جای میدهد. در قسمتهای پایانی، مشخصا برای زمینهسازی فصل دوم عجله دارند. رمان «مشکل سه جسم» اثر سیلیو سیکسین اولین کتاب از یک مجموعه است و کتاب بعدی چالش اقتباسی حتی بزرگتری به حساب میآید. اما این مشکل سازندگان سریال است. تنها چیزی که ما باید به آن اهمیت بدهیم ارزش سرگرمی «مشکل سه جسم» است که از صحنههای ابتدایی کاملا مشهود است. با صرفنظر از ایرادهای منطقی، هر قسمت دلیلی قانعکننده برای تماشای قسمت بعدی به ما میدهد، که این چیزی است که نمیتوانم در مورد اکثر سریالهای نتفلیکس با ریتم کند بگویم.